طلاق عاطفی یکی از مهمترین مسائلی است که ممکن است هر رابطه ای با آن دست به گریبان شود.
قبل از هر چیزی از شما ممنونم که سایت علی عباسی www.abbasiali.com را برای کسب اطلاعات و بهتر زندگی کردن انتخاب کردید.امیدوارم بتوانیم شما را به پاسخی که به دنبال آن هستید برسانیم.
طلاق عاطفی چیست؟
اجازه بدید اول بریم سراغ شکافتن کلمه طلاق و قبل از آشنایی با طلاق عاطفی با خود لغت “طلاق” و “عاطفی” آشنا شویم.
کلمه طلاق در لغت به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش هایی ایجاد می شود.
کلمه عاطفه نیز به معنی مهر و محبت،علاقه،احساس است.
از این دو تعریف نتیجه می گیریم که طلاق عاطفی به معنی جدایی دو طرف رابطه از احساس و علاقه نسبت به یکدیگر است.
دلایل این جدایی چیست؟
نداشتن تفاهم و اختلاف نظر و سلیقه :متاسفانه برخی از زوج ها متوجه آن نیستند که ما انسان ها هر کدام شخصیت و طبیعت های مختلفی داریم و دقیقا همین تفاوت ها در شخصیت باعث بروز رفتار و سلیقه های خاص هر فرد می شود پس میتوانیم با علم شخصیت شناسی بیشتر آشنا تا درک ما نسبت به دیگران بیشتر شود .
روش های ناکارامد برای حل اختلافات:
ناآگاهی از شخصیت طرف مقابل باعث عدم درک متقابل در رابطه می شود و همین درک نکردن باعث می شود زن یا مرد برای اینکه نظر خودشان را بر کرسی بنشانند از روش های تخریب کننده رابطه مثل : تهدید ،خشونت و آسیب بدنی، سرزنش، تسلیم و… استفاده کنند.
بزارید همین جا یک پرانتز باز کنم و موضوعی رو برای شما توضیح دهم.
شاید شما هم مانند بسیاری از افراد به این موضوع آگاه نباشید که هر فرد تایپ شخصیتی مخصوص خودش را دارد و طبق آن رفتار می کند، تصمیم می گیرد، دیدگاه مخصوص خودش را دارد و …
تاثیر شخصیت شناسی در طلاق عاطفی چقدر است؟
به جرئت می توانم بگویم میزان تاثیر شخصیت شناسی در طلاق عاطفی بسیار زیاد است. چرا؟
چون وقتی ما این دید را داشته باشیم که هر فرد دارای تیپ شخصیتی مخصوص خودش است و طبق آن زندگی می کند قطعا رفتارهای شخص مقابل را پای بی تفاوت بودن، لجباز بودن،قهر بودن یا بسیاری از موارد دیگر نمی گذاریم و خود واقعی آن فرد را می بینیم.خب حالا شما می دانید که تیپ شخصیتی مدالیتی همسرتان چیست، می دانید تیپ شخصیتی MBTI همسرتان چیست و دلیل رفتارهایش را نیز می دانید؛ در اینجا دو راه برای شما باز می شود یا همسرتان را با همین ویژگی هایی که هست می پذیرید یا آن را نمی پذیرید و ترک می کنید.
این انتخاب ها بسیار بهتر از این است که شما سالها خودتان را در هاله ای از ابهام قرار دهید و همسرتان را نشناسید و دقیقا شخصیت آن را درک کنید.
اگر هیچ آشنایی با تیپ شخصیتی همسرتان و خودتان ندارید به شما پیشنهاد می کنم دوره 3 ساعته رایگان شخصیت شناسی MBTI و دوره رایگان شخصیت شناسی مدالیتی را از سایت ما دریافت کنید و با دیدن این دوره ها به شما قول می دهم که می توانید شخصیت خودتان و همسرتان را بشناسید.
از دلایل دیگر جدایی روانی
- بی اعتمادی و دروغ
- عدم تأمین نیازهای عاطفی
- بی‌توجهی یکی از طرفین
- مشکلات ارتباطی
- عدم داشتن احساس تعلق به یکدیگر
- عدم هم دلی و همراهی
- رفتارهای خشونتآمیز
- عدم گذران وقت با یکدیگر
- نارضایتی جنسی
- عدم احساس مسئولیت زن یا مرد
- بی توجهی به نیازهای یکدیگر و خواسته های یکدیگر
چرا بعد از طلاق عاطفی زوجین کنار یکدیگر زندگی می کنند؟
-
دید منفی جامعه به طلاق
بدون تعارف جامعه ایرانی برخلاف متمدن بودن خودش در طی این سالها عمل کرده و بسیاری از مسائلی که در دنیای امروز واقعا باید حل شده باشند را مبهم و در قالب تعصب و سنت نگه داشته است.طلاق گرفتن نیز یکی از همین مسائلی است که ما در طی این سالها نباید با عواقب اجتماعی آن مواجه باشیم اما متاسفانه از سوی جامعه به خصوص برای زنان با برخوردهایی شدیدا غیر منطقی و خرافاتی مواجه هستیم.
-
وجود فرزند در زندگی
یکی از دلایل زوجین برای ماندن در رابطه بدون عشق این است که آنها تصور می کنند که اگر از یک دیگر قانونی جدا شوند مشکلاتی مثل اسیب های روانی ، برچسب فرزندان طلاق و … برای فرزندانشان در آینده پیش می آید. این ترس و نگرانی راجع به آینده فرزندان کاملا طبیعی و رواست اما من می خواهم شما یک خانواده ای که فرزندان همراه با طلاق عاطفی بزرگ می شوند را تصور کنید.این فرزندان هرگز معنای عشق و محبت را نخواهند چشید،آسیب های روانی ناشی از عدم عشق و امنیت در یک خانه ، عدم حضور دو والد با یکدیگر ، رفتارهای بی تفاوت نسبت به همدیگر آسیب هایی کمتر از طلاق قانونی و جدایی ندارد.
-
مشکلات مالی
مسئله ی مالی دلیلی دیگر برای این است که زن و مرد ترجیح می دهند بجای طلاق حقوقی و قانونی طلاق عاطفی را انتخاب کنند.مسئله ی مالی برای زن این است که بعد از ازدواج پشتوانه مالی نداشته باشد و از پس خرج و مخارج خودش بر نیایید و برای مرد ممکن است مسئله مهریه باشد که او را مجبور به ادامه رابطه کند.
طلاق انتخاب بین بد و بدتر است و هیچ موقع خوب نیست .
نشانه های طلاق عاطفی در یک رابطه
- بی تفاوت بودن به عقیده و نظر های یکدیگر
- بی اهمیت بودن اختلافات در رابطه
- فاش شدن اسرار و اشتباهات زوجین در بیرون از کانون خانواده
- کم شدن وابستگی از یک دیگر
- گذراندن وقت زیاد با فرزندان و غافل شدن از روابط زناشویی
- وقت گذاشتن زیاد برای سریال ها و برنامه های مختلف بجای وقت گذاشتن برای یکدیگر
- سرزنش یکدیگر، به رخ کشیدن اشتباهات یکدیگر، بزرگ کردن مسائل کوچک
- کم شدن شور و هیجان در زندگی
- کم شدن چشم گیر ارتباط کلامی
- کم شدن چشم گیر یا از بین رفتن رابطه جنسی در رابطه زناشویی
- سکوت کردن در زمان تعارضات
- بی اعتنایی به سلامت جسمی و روانی خود
اصلی ترین دلیل طلاق عاطفی چیست؟
قبل از اینکه به این پرسش پاسخ بدم یک سوال از شما دارم اینکه «انسان چطور موجودی است ؟»
ممکن از دیدگاه های مختلفی پاسخ دهید اما من میخواهم یک ویژگی اصلی انسان را بگم به نام مقایسه گر بودن انسان
پس می توانیم بگوییم انسان موجودی است مقایسه گر ،در تمام عمر خود از صبح تا غروب درحال مقایسه کردن است. براساس مقایسه حال خودش را خوب یا بد می کند.مثلا وقتی که شما تصمیم می گیرید به یک مهمانی مثل عروسی بروید از قبل در ذهن خود تصوراتی از آن عروسی دارید مثلا اینکه محیط آن چه شکلی است ، چه کسانی هستند ،غذا و پذیرایی شان چطور است و… ، زمانی که شما به آن عروسی می روید و در آن مکان قرار می گیرید مدام در حال مقایسه هستید که آیا این جا همان جایی بود که من می خواستم باشم ( یک ترازویی در ذهن من ایجاد می شود که الان خوب یا بد است ؟) ما انسان ها مقایسه گر هستيم ، مقایسه می کنیم که گرسنه هستیم یا نه و به این صورت تصمیم میگیریم غذا بخوریم یا نه .
این مقایسه گر بودن یکی از چیز هایی است که باعث خرابی رابطه می شود. توضیحاتی که در ادامه میدهم را با دقت 100 برابری بخوانید، چرا که مهم ترین و اصلی ترین دلیل طلاق عاطفی همین است . می توانم بگویم این نکته اصلی ترین نکته در بحث رابطه عاطفی است و بقیه نکات فرعی هستند پس با تمرکز به ادامه مطلب بسیار ارزشمند بپردازید .
وقتی که ما با یک خانم یا آقا آشنا می شویم ، ما هیچ حافظه ای با هم نداریم ، هیچ خاطره ای باهم نداریم ؛یک جایی هم دیگر را می بینیم و از هم خوشمان می آید ،به یک ویژگی ظاهری هم جلب می شویم، حالا اون ویژگی می تواند قیافه یا طرز صحبت کردن هم یا از درامد و شغل یا از پوزیشن های هم یا از هرچیز دیگری باشد .
هرگاه یک واقعه ی مثبت بین دو انسان اتفاق بیفتد ، مغز ما (حافظه ما) یک عکس از اون واقعه می گیرد و در جای خودش ذخیره می کند ؛ بنابراین ما یک حافظه ای داریم از آدم ها . حالا از آدم هایی که ما از آنها خوشمان می آید و دوست داریم کنارمان باشند چه کسانی هستند ؟ کسانی که در موقعیت های قبلی که با آنها تعامل داشتیم حافظه ی مثبت از آنها دریافت کردیم ، یعنی خاطره ی مثبت در ذهنمان از آن افراد داریم .
بعد از این که خاطره های مثبت از یک فرد در ذهن ما زياد مي شود اون فرد را دوست مي داريم ، عاشقش مي شويم؛ براي مثال احتمالا زمان هاي برای شما پيش آمده كه مثلا مادرتان به شما مي گويد: مياي بريم فلان مهماني و شما در جواب مي گوييد نه خيلي حوصله ندارم و بعد مادر به شما مي گوييد فلاني هم در مهماني حضور دارد؛ نمياي ؟! و جواب شما اين است اره ميام بزن بريم . چرا ؟
چون از آن فرد خاطره هاي مثبت زيادي در حافظه ي خود داريم . در اينجا زماني كه مادر شما را به مهماني دعوت مي كند شما مقايسه
مي كنيد چه مقايسه اي ؟ مقايسه ي موقعيت كنوني با موقعيت جديد مهماني و نتيجه گيري شما اين بود كه تصورتان در حالت دوم تغيير پيدا كرد چرا كه در حالت دوم فردي بود كه در موقعيت هاي قبلي با او خوش گذرانده بوديد؛ مثلا خنده هايي را باهم تجربه كرده بودين يا هر چيزي كه باعث ساخته شدن آن خاطره هاي مثبت شده بود . برعكس اين موضوع هم وجود دارد ، زماني كه مادر مي گويد مياي بريم فلان مهماني ميگي اره ميام و زماني كه متوجه مي شويم كه فلاني هم حضور دارد حرفمان عوض مي شود و مي گوييم نه نميام ( اينجا براساس چي مقايسه كرديم ؟ براساس اينكه چقدر با اون آدم خاطره منفي داريم) .
هر اتفاقي كه تو زندگي ما رخ مي دهد سلول هاي خاكستري ما تا ابد اين اتفاقات را حفظ مي كنند و هيچ گاه هيچ خاطره ي از مغز ما بيرون نمي رود ( مگر آلزايمر بگيريم ) بنابراين هر خاطره اي با هركي داريم تا ابد در مغز مان مي ماند و وقتي كه مي خواهيم به يك فرد نزديك شويم يا نه ، سريع يك ترازو يا چيزي به شكل زير براي مقايسه در ذهن ما به وجود مي آيد .
در واقع در مغز ما يك ترازو هست كه يك طرف آن خاطره هاي مثبت (+) و يك طرف آن خاطره هاي منفي (_) است و هر اتفاقي که رخ
مي دهد مثلا دعوا کردن ، قهر كردن ، سرزنش كردن ، غر زدن و … اين خاطرات منفي بيشتر و بيشتر مي شود.
وقتي خاطره هاي منفي در ذهن ما بيشتر مي شود عملا حالمان از هم بهم مي خورد ؛ مثلا وقتي خاطره هاي منفي زيادي در رابطه ايجاد كرده باشيم و بعد پيشنهاد يك رستوران رفتن را مي دهيم واكنش همسرمان منفي است و مي گويد با تو برم رستوران که چی بشه؟!
بنابراين اگرخاطره های منفی از هر شخصی در ذهن مان بیشتر از خاطره های مثبت شود ما دلمان می خواهد رابطه ای با آن فرد نداشته باشیم .
نکته مهم این است که خاطره های منفی هرگز از بین نمی روند مگر آنکه کفه ترازو خاطرات مثبت را سنگین تر و پرتر کنید به قول جان گاتمن رابطه عاطفی مانند کشاورزی است. شما باید به ازای هر 1 خاطره منفی 5 خاطره مثبت بسازید تا بتوانید رابطه را به سوی رشد و مثبت شدن ببرید.
این مثبت شدن و 5 خاطره مثبت ساختنه هم هنر می خواهد!
وقتی شما بلد نباشی همسرت واقعا از چه چیزهایی حوشحال می شود،وقتی ندانی چه چیزهایی ناراحتش می کند و از چه موقعیت هایی بیزار است چطور میخواهید خاطرات مثبت بسازید؟
شاید شما فردی با تیپ شخصیتی دیداری باشید و برای هسمرتان که تیپ شخصیتی شنیداری دارد هدایایی مثل قاب عکس ، ظروف تزیینی،لباس های متنوع و … بخرید در حالی که همسر شما با شنیدن دوستت دارم،تو بهترین همسر دنیایی، خوشحالم که تو رو انتخاب کردم و در زندگیم هستی و …
پس ساختن خاطرات مثبت هم راحت نیست شما باید بدانید زبان عشق طرف مقابلتان چیست و با چه چیزهایی خوشحال یا ناراحت می شود؛ برای اینکه کاملا همسرتان را بشناسید و بدانید برای ساختن رابطه تان باید چیکار کنید دوره رایگان شخصیت شناسی مدالیتی و دوره رایگان شخصیت شناسی MBTI را از سایت من دریافت کنید.
من علی عباسی فعلا تنها هدف و رسالتم در این دنیا آشنایی هر چه بیشتر با شخصیت شناسی ست چون مطمئن هستم دلیل بسیاری از اختلافات و تعارضات همین عدم آگاهی از شخصیت طرف مقابلمان است.