چرا به هدفم نمیرسم ؟
رنگی بودن مطالب برای مراقبت از چشمان شماست ، مطالعه مطالب رنگی برای چشمان شما بسیار راحت تر است
چون اکثر آدمها هدف درستی رو انتخاب نمیکنن و یا اصلا هدفگذاری رو بلد نیستن . این کوتاه ترین و بهترین جوابیه که میشه به این سوال داد.یه قسمت دیگه این جواب برمیگرده به فاز اجرایی هدفگذاری. یعنی بلدیم هدف بزاریم اتفاقا هدف خوبی هم انتخاب کردیم اما راه رسیدن به اون رو خوب بلد نیستیم ؛ همین باعث میشه که به هدفمون نرسیم . این مقاله سایت www.abbasiali.com با معرفی یک شیوه هدف گذاری نوین و جالب شروع میکنیم . هدفگذاری هم مانند هرکار دیگه ای اصول و شیوه خودش رو داره و باید برای داشتن یک هدف درست آموزش های اونو ببینیم.
هدفگذاری اسمارت برای اینکه نپرسید چرا به هدفم نمیرسم
این شیوه هدف گذاری تقریبا شیوه شناخته شده ای هست .به فارسی بهش گفته میشه مدل هدفگذاری هوشمندانه.در این نوع هدفگذاری SMART هر کدوم از کلمات مخفف یک کلمه هستن که معنای خاص خودشون رو دارن .
S
S مخفف کلمه specific .به معنی معیین و مشخص . پس هدف شما باید معین و دقیق باشه و اگر شما بنویسید که دقیقا به چه هدفی میخواهید برسید امکان رسیدن به هدفتون بیشتر میشه . بیاید تصور کنید قراره از نقطه الف به نقطه ب برید . اگر دقیقا مشخص کنید که نقطه ب دقیقا کجاست خب میتونید راههای رسیدن به اونو بررسی کنید . اما اگر ندونید نقطه ب کجاست و فقط یه محدوده از اون رو بشناسید .
احتمال اینکه درست مسیر رو انتخاب نکنید خیلی زیاده . پس بهتره هر هدفی رو که جز برنامه هاتون قرار میدید رو کامل مشخص و معین بنویسید . به طور مثال به جای نوشتن اینکه در درستون موفق بشید باید بنویسید نمرات من باید بالای 17 باشه . اگر در زمینه شغلی دنبال موفقیت هستید باید بنویسید که دقیقا دنبال رسیدن به چه سمت و جایگاهی هستید .
M
Mمخفف کلمه measurabel به معنی قابل اندازه گیری بودن است . باید اهدافمون حتما مقیاسی برای اندازه گیری داشته باشه که هم بدونیم چقدر از مسیر رو رفتیم و هم بدونیم که آیا اقداماتمون داره به رشد ما کمک میکنه یا نه . برای همین تا جایی که ممکنه در لیست اهدافمون از اعداد استفاده کنیم . به جای اینکه بگیم هدفم اینکه مطالعه م رو بیشتر کنم بگم در سال جدید هدفم اینکه 30 کتاب بخونم ،دقیقا مشخص کنم که میخوام چیکار کنم . به جای اینکه بنویسیم کاهش وزن بنویسیم تا اخر سال جاری 5 کیلو لاغر بشم.چون اگر عدد نباشه مغز خیلی دقیق نمیتونه متوجه بشه هدف چیه.
بعضی چیزا هم هست نمیشه بهشون کمیت داد و یه سری اهداف کیفیتی هستن مثل بهبود روابط با اعضای خانواده به این هدف نمیشه عدد داد ؛ برای همچین مواردی شما باید در فاز اجرا چیزهایی رو در نظر بگیرید . برای همین بهبود روابط با خانواده ببینید چه کارایی میشه انجام داد . میشه باهاشون به مسافرت رفت ، مهمونی های ساده برگزار کرد ، دورهمی گذاشت و هدیه خرید… خب شما برای این راهکارها میتونید عدد درنظر بگیرید.مثلا هر ماه دوبار وعده شام رو با خانوادم بخورم ، هر فصل یه سفر چند روزه با خانواده م داشته باشم. همه اینا میشه بهشون کمیت داد تا بهتر انجام بشه تا بهشون برسیم.
A
A مخفف کلمه attianbele به معنی دست یافتنی است . همونقدر که هدفگذاری درست به آدم انگیزه میده که در مسیر درست حرکت کنه ، هدفگذاری اشتباه هم میتونه دلسرد کننده و بد باشه.متاسفانه این اتفاق خیلی وقتها میفته و این همون پاسخ ساده به سوال چرا به هدفم نمیرسم ؟! هست . اینکه شما در لیست اهدافتون چیزهایی رو بنویسید که انقدر بزرگ باشه که خودتونم ته دلتون بدونید اینا زیادی بزرگه اولین گام برای شکست خوردن و نرسیدن به هدف هست.
شما از اول خودتون رو محکوم به شکست کردید .پس وقتی که هدفگذاری میکنید از خودتون بپرسید آیا امکان رسیدن به این هدف منطقی هست یا نه؟ امکان اینکه بعد شاکی بشم که چرا به هدفم نمیرسم چقدره ؟ فراموش نکنید هدف های بزرگ و اشتباه ذهن شمارو میترسونه و همینطور امکان رسیدن شما به اون هدف هر روز کمتر و کمتر میشه.اما هدف ما از نوشتن لیست اهداف این نیست که به خودمون استرس بدیم یا بهشون نرسیم.
به خاطر همین بعد از نوشتن هر هدفی از خودتون بپرسید آیا رسیدن به این هدف از نظر عقلی امکان پذیره یا نه؟ مثلا الان درامد شما ماهی 2 ملیونه و تازگی هم کاری رو شروع کردین و امکان اینکه در دو ماه بعد درامدتون بشه 20 ملیون یکم خارج ار تصور و منطقه ، شما باید قدم قدم به این هدف نزدیک بشید و رقم های کوچیکتری رو انتخاب کنید .مثلا اگر تا امروز هیچ پس اندازی برای خرید خونه نکردید بعد هدف میزارید تا اخر سال خونه بخرید خب این جز آرزو و رویا نیست چون کاملا غیرواقعی و غیر عاقلانه ست .پس هدف باید منطقی و عاقلانه باشه .
R
R مخفف کلمه rewinding به معنی مرتبط بودن . شما هر هدفی که میزارید باید با اهداف غایی و ارزش های زندگی شما مرتبط باشه و شما رو به اون چیزی که میخواید برسونه . باید در راستای رسالت شما باشه.یادتون باشه اگر هدفی با ارزش های شما جور درنیاد احتمال رسیدن به اون هدف بسیار کمه و حتی اگر به اون هدف برسید در نهایت احساس خرسندی نخواهید داشت .
برای مثال کسی که تحصیلات براش ارزش نیست اینکه هدف بزاره فوق لیسانس بگیره اصلا نمیشه حالش رو خوب کنه و به رضایت برسونتش.پس به هر کدوم از هدفا باید به چشم یک قطعه از پازل رو نگاه کرد که شمارو به ساختن هدف والا و رسالتتون میرسونه . یادمون باشه که اهداف باید در راستا هدف بزرگمون باشه .
T
T مخفف کلمه time به معنی اینکه هدف های شما باید زمان بندی داشته باشن و این زمانها باید کمی انعطاف پذیری هم داشته باشن تا به شما فشار بیخودی وارد نکنن. همه این ایتم ها به شما کمک میکنه که بتونید تشخیص بدید که آیا دارید تو مسیر درست پیش میرید یا نه ؟ آیا به هدفتون نزدیک شدید یا دارید دور میشید ؟ و در کل اینها به شما کمک میکنه که بعد از خودتون نپرسید چرا به هدفم نمیرسم؟
مدل دمینگ در اینکه چرا به هدفم نمیرسم؟
ما باید به هدفگذاری به چشم یک فرایند نگاه کنیم نه صرفا رسیدن به هدف و در این مقاله از سایت www.abbasiali.com در رابطه با مدل دمینگ یا PDCA صحبت میکنیم . این کلمه مخفف کلمات برنامه ریزی ، اجرا ، ارزیابی و تطبیق هست . این مدل کارش ارزیابی یک فرایند هست که در همه جا میشه ازش استفاده کرد . حالا ما میخوایم از این مدل استفاده کنیم و ارزیابی کنیم فرایند این رو که چرا به هدفم نمیرسم.
برنامه ریزی در فرایند اینکه چرا به هدفم نمیرسم
خب از برنامه ریزی شروع میکنیم. در برنامه ریزی یه چیزی که خیلی میتونه بهمون کمک بکنه اینکه با خودمون صادق باشیم و به خودمون جواب این سوال رو صادقانه بدیم که چرا میخوایم به این هدف برسیم؟ دلیلمون چیه برای رسیدن به این هدف؟ اینجوری با خودمون تکلیفمون معلوم میشه خیلی وقتا هدف های ما صرفا برای رو کم کردن و لجبازی ایجاد شده .یه فایده دیگه این شفاف شدنه هم اینکه ممکن برای رسیدن به اون هدف ما نیاز به برنامه بلند مدت داشته باشیم و همین چرایی هست که مارو سرپا و باانگیزه نگه میداره تا به هدفمون برسیم.
مثلا در مهاجرت باید یه دلیل محکم و باارزش وجود داشته باشه که بشه دوری از خانواده ، مشکلات فرهنگ جدید ، یادگیری زبان و دوری رو تحمل کرد و پذیرفت . در لحظات سخت اون دلیل و چرایی میتونه به ما کمک کنه که ادامه بدیم و کوتاه نیایم . نیچه میگه : کسی که چرایی دارد میتواند هرچگونه ای را تحمل کند.
نقش عادت ها در اینکه چرا به هدفم نمیرسم
در برنامه ریزی و رسیدن به هدفمون یه چیزی که خیلی مهمه اینکه ما باید از یک سری عادت های اشتباهمون بزنیم و یک سری عادت های جدیدی رو اضافه کنیم که اتفاقا یه مقاله با عنوان ساخت عادت ها در برنامه ریزی در سایت www.abbasiali.com نوشته شده که صفر تا صد عادت ها رو بررسی کرده .
نقش استعداد و توانایی در اینکه چرا به هدفم نمیرسم
یکی دیگه از مواردی که باعث میشه به هدفمون نرسیم اینکه هدفی رو کاملا متفاوت با توانایی ها و تمرکزمون درنظر میگیریم. این مورد رو در انتخاب رشته میتونیم ببینیم . معمولا هممون این لحظه تجربه کردیم. یها عامل دیگه اینکه ممکنه این هدف ، هدف قلبی ما نباشه . معمولا پیش میاد که ما یه سری اهداف رو نسبت به درخواست پدر و مادر یا جامعه انتخاب میکنیم . پس بهتره از خودمون بپرسیم آیا این هدف مال منه؟ گاهی وقتا ما تصویر نهایی رسیدن به هدف رو میخوایم اما مسیر رسیدن به اون هدف رو نمیخوایم یه مثال خوبش دکتر شدن یا نوازنده بودن هست که شیفته اسم دکتر و یا نواختن موسیقی برای صدها نفر هستیم ولی حتی تصور اینکه روزی یکساعت یک سازی رو بنوازیم هم برامون سخته .
به طور کلی شما باید بدونید برای رسیدن به یک هدف حاضرید چقدر از مشکلات رو تحمل کنید تا بهش برسید ؟! ما هر هدفی رو که انتخاب کنیم یک دسته مشکلات خاص خودش رو داره که برای رسیدن به اون هدف باید ازشون عبور کنیم. حالا شما باید انتخاب کنید که کدوم یک از این دسته مشکلاتی رو میخواید که داشته باشید و باهاشون زندگی کنید تا رسیدن به هدف. چون این مشکلات رو اصلا نمیشه دور زد .
نداشتن تعادل در هدفگذاری باعث میشه بپرسیم چرا به هدفم نمیرسم
منظور از تعادل اینکه این هدفا باید در زمینه های متفاوت باشه در زمینه شغلی ، تحصیلی ، روابط با خانواده و حتی تفریح و سرگرمی. بله دقیقا باید تفریح و سرگرمی هم برنامه و هدف باشه چون حکم تیز کردن تبر رو داره . وقتی تمرکز ما فقط رو یک زمینه درامد باشه باعث میشه که خیلی زود خسته بشیم و از جنبه دیگر زندگیمون عقب بیفتیم .اینکار خودش در دراز مدت باعث میشه که احساس سرخوردگی و موفق نبودن داشته باشیم .
دلیل این حس هم اینکه بخش اعظمی از نیازها تامین نمیشه و سطح انرژی مغز افت میکنه که در رابطه با انرژی مغز میتونید به مقاله مدیریت زمان سایت www.abbasiali.com مراجعه کنید .وقتی هدفی که انتخاب کردیم متناسب با ارزشها و خواسته قلبیمون باشه باعث میشه درک بهتری از خودم ، توانایی هام و از شرایط پیرامونم داشته باشم .
حجم زیاد اهداف دلیلی برای اینکه چرا به هدفم نمیرسم
وقتی حجم زیادی از هدفها وکارها رو بریزیم رو سر خودمون دقیقا به این مرحله میرسیم که میگیم ای بابا حالا چه گلی به سرم بریزم . همین یکی از دلایلی هست که باعث اهمال کاری و ارس از شروع میشه و اجازه نمیده که ما تصمیم بگیریم که قدم اول چیه و شروع کنیم.پس نباید تعداد اهدافمون زیاد باشه و حجم زیادی کار بریزه رو سرمون .
مثلا بچه هایی که در یک سال آینده قراره در کنکور شرکت کنن میان همون ابتدا برای تمام درساشون کتاب تست و کمک آموزشی نه یکی ، چندتا میخرن و همه اینا رو کنار هم میچینن تو کتابخونه شون بعد یهو یه شب که دارن به اینا نگاه میکنن میبینن که وای چه کار بزرگی ، چقدر سخت اما واقعیتش اینکه تو قراره اینارو طی یک سال مطالعه کنی نه یک شب و این خودش دلیلی برای شروع نکردن و ترسیدن مغزه.
نقش اجرا در اینکه چرا به هدفم نمیرسم
ما وقتی که هدفی رو انتخاب میکنیم باید آگاه باشیم به اینکه روند و مسیر رسیدن به هدف رو تا یه جاهایی میشه حدس زد و پیش بینی درستی ازش داشت . خیلی وقتا در مسیر چیزهایی برای ما پیش میاد که واقعا دست ما نبود و اصلا قابل پیشبینی هم نبوده. مثلا شما هدفی گذاشتید که در فلان شرکت استخدام بشید از قضا اون شرکت نیاز به نیرو داره و شما رزومه کاریتون رو براش ارسال میکنید اما اصلا روی این موضوع که اونا بخوان شما رو استخدام کنن یا نه کنترلی ندارید و اصلا دست شما نیست .
قرار نیست شما برای چیزهایی که در دستتون نیست خودتون رو سرزنش کنید بلکه قراره برای قسمتی که در دست شما هست و میتونید روش کنترل داشته باشید تمام تلاشتون رو بکنید و چیزی کم نزارید . شما با ایجاد تفاوت بین این دو قضیه میتونید انرژی خودتون رو بهینه و درست صرف کنید . درست مثل هواپیمایی که از تهران بلند میشه و دارای یک میزان سوخت مشخص برای رسیدن به شیراز هست حالا اگر بیاد یه بار سمت تبریز بره یه بار سمت مشهد ممکنه اصلا به شیراز نرسه چون سوختش رو جایی که هیچ تاثیری روی هدف نداشته صرف کرده. بهتره که ما قبل از انجام هرکاری توانایی و ویژگی های خودمون رو در نظر بگیریم و بپذیریم که ما روی اینها کنترل داریم.
شرایط رو درست بشناسیم و یادمون باشه هیچوقت خودمون رو درگیر عادلانه یا ناعادلانه بودن محیط نکنیم ، چون هیچ تاثیری روی هدف ما نداره فقط مارو میندازه عقب تر. با مدام زوم کردن روی بی عدالتی فقط مارو قربانی نشون میده و هیچ کمکی برای رسیدن به هدف نمیکنه. باید متوجه باشیم در طول تاریخ تمام مردم دنیا با سختی ها و بی عدالتی هایی مواجهه بودن که با وجود همونا به اهدافشون رسیدن و تغییرات بزرگی رو ایجاد کردن . ما باید درک درستی از محیط داشته باشیم و خود قربانی پنداری هیچ کمکی به ما نمیکنه .
خیلی ساده ست همه چی در وجود ما هست اما اینکه ما به خودمون اعتماد کنیم و زیر بار فشارهای متفاوت خودمون رو محک بزنیم چیزی فراتر از این است . ما باید به خودمون و توانایی هامون اعتماد کنیم تا از خودمون نپرسیم چرا به هدفم نمیرسم؟ اینجوری نیست که وقتی ما هدفی رو انتخاب میکنیم بریم داخل یه دنیای متفاوت و خیلی جدا بشم از محیط واقعی ، شما باید ارتباطات موثرتری برقرار کنید باید محیط مناسب در جهت اهدافتون رو پیدا کنید . قرار نیست ادمهایی که هم مسیر با خودتون نیستند رو کنار بزنید و جدا زندگی کنید . بخشی از اهداف شما انسان ها هستند .
این مقاله از سایت www.abbasiali.com با موضوع چرا به هدفم نمیرسم هم پایان یافت امیدوارم تونسته باشم دید به روز و متفاوتی به شما بدم. اگر فکر میکنید این مقاله میتونه برای کسی مفید باشه لینک رو براش ارسال کنید تا به بهتر شدن زندگی اون فرد کمک کرده باشید . علی عباسی